برندسازی شخصی یا پرسونال برندینگ چیست؟
چگونه بیماران را به صورت ۵ بعدی تحت تأثیر قرار دهیم؟
درزمینۀ برندسازی شخصی مطالب بسیار زیادی وجود دارد که مردم را تشویق میکنند، تا آنجا که توان دارند ارتباط خود را با دیگران افزایش دهند. گفته میشود، عصر، عصرِ ارتباطات است و هر فردی که ارتباطات بیشتری با افراد موفق داشته باشد، برند شخصی قویتری خواهد داشت.
ارتباط و دوستی با افراد موفق بسیار خوب است، اما آیا تابهحال از خودتان این سؤال را پرسیدهاید که افراد موفق چرا باید با شما دوست باشند؟
برخی اوقات ما صرفاً به دنبال این هستیم که خودمان را به افراد موفق بچسبانیم. اگر فرصتی پیش آمد با آنها عکس بگیریم و در صفحات اجتماعی خود منتشر کنیم. تا از این طریق به مخاطبان القاء کنیم که ما هم همانند آنها موفق و معتبر هستیم. بنابراین خیلی تلاش میکنیم که دوستان موفقی به دور خود جمع کنیم.
اما سؤال بزرگ این است که افراد موفق، چرا باید با ما دوست شوند. مگر ما دوست داریم با فردی که در سطح بسیار پایینتری از ما است دوست باشیم؟ پس اگر هنوز سطح خودمان را ارتقاء ندادهایم، چه انتظاری داریم که افراد موفق، با ما که در سطح بسیار پایینتری نسبت آنها هستیم دوست شوند.
در مورد تأثیر ارتباطات در توسعه برند شخصی بسیار زیاد صحبت شده است. حالا وقت آن رسیده که به نیمه پنهان توسعه برند شخصی که همان عزلتنشینی و قطع ارتباط با محیط بیرونی است بپردازیم.
البته منظور از عزلتنشینی این نیست که در کوههای تبت به مراقبه بپردازیم. همچنین منظور این نیست که در اتاق خود محبوس شویم و حتی تماسهای تلفنی را هم پاسخ ندهیم. عزلتنشینی یعنی حذف فعالیتهای بیفایده. یعنی تعدادی از فعالیتهای روزانه خود را حذف کنیم و بجای آن هرروز ساعاتی را به تفکر و تعمق بپردازیم.
برخی افراد، زندگی یک فرد موفق را اینطور تصویر میکنند: فردی که صبح تا شب فعالیت میکند و شب تا صبح هم خواب همان فعالیتهای روزانه را میبیند. افرادی که این سبک زندگی را دارند همانند یک هَمِستر در حال دویدن روی یک چرخ دوار هستند. مرتب کار میکنند و پول درمیآورند و ارتقاء درجه میگیرند. اما نمیدانند که در زندگی به کدام مسیر میروند. مثل این است که شما سوار ماشین شوید و تختِ گاز حرکت کنید. بدون اینکه فرصتی درنگ کنید و نقشه راه را بررسی کنید.
سیستم جیپیاس، امروزه کمک زیادی به ما کرده است. کمک میکند هرلحظه نقشه را بررسی کنیم تا اگر درجایی ترافیک نامعمول ایجادشده بود بلافاصله مسیر خودمان را عوض کنیم. دیگر مثل قدیم نیست که به هنگام شروع سفر، نقشه را ببینیم و تا پایان سفر، دیگر کاری به آن نداشته باشیم.
مسیر موفقیت در برندسازی شخصی هم به همین شکل است. برخی افراد فکر میکنند چون در ابتدای سال و در اوقات بیکاری تعطیلات عید یک برنامهریزی برای زندگی خود داشتهاند، دیگر تا عید سال بعد نیازی به این کار ندارند و سعی میکنند کل روزهای سال را همانند هَمِستر بر روی چرخ دوار خود بدوند. چون به ذهن آنها تلقین شده است که هرکسی سریعتر و بیشتر بدود، برنده است.
ما نیاز داریم هرروز برای ساعاتی در مورد نقشه راه زندگیمان تفکر و تعمق کنیم. در غیر این صورت خودمان را فقط خسته میکنیم و همانند یک موجود کور، بیجهت خودمان را به درودیوار میزنیم. تفکر و تعمق، کاری نیست که در حال تماشای تلویزیون انجام دهیم یا وقتی با دوستان در حالا تفریح و گفتوگو هستیم به آن بپردازیم. منظور، تفکری است که بدون تأثیرپذیری از محیط و نظر دیگران انجام میشود.
برای این کار باید هرروز تمرین عزلتنشینی داشته باشیم. یعنی فعالیتهای زائد زندگی را حذف کنیم تا فرصت کافی برای این کار ایجاد شود. در زیر به برخی از زوائد زندگی میپردازیم:
دوستان زائد:
نیازی نیست با تعداد زیادی از افراد معاشرت و برنامه تفریحی داشته باشید. تعداد کمی دوست خوب برای معاشرت انتخاب کنید و بقیه را حذف کنید. منظور از حذف، این است که برای معاشرت با آنها وقت نگذارید. فکر نکنید که هر چه معاشرتهای شما بیشتر باشد بهتر است. شما نیازی به معاشرت با تعداد زیادی از افراد ندارید و چند دوست خوب برای شما کافی خواهند بود. امروزه بیشتر تعاملات کسبوکار بر اساس نفع شخصی است.
پس اگر در کسبوکارتان به مرحله برسید که بتوانید به دیگران منفعت برسانید، آنها با دلوجان با شما همکاری میکنند و اگر منفعتی برای آنها نداشته باشید حتی اگر رفیق مهمانیهای شما هم باشند حاضر نیستند با شما همکاری تجاری داشته باشند. پس تعداد کمی دوست خوب برای معاشرت کافی است و بهتر است معاشرت با بقیه افراد حذف شود تا فرصت بیشتری برای خودسازی داشته باشید.
کتابهای زائد:
بهاشتباه به ذهن ما تلقین شده که هر چه کتاب بیشتری بخوانیم بهتر است.معمولاً علاقه داریم از همهچیز سر دربیاوریم بنابراین در مورد هر موضوعی یک کتاب میخوانیم. امروزه دانش سطحی به درد نمیخورد.
حتی اگر در مورد کل علوم دنیا آگاهی داشته باشیم اما این دانش سطحی باشد، هیچ فایدهای ندارد. بهتر است یک موضوع را که همراستا با علایق ذاتی و استعدادهای ما است پیدا کنیم و دانش خود را در آن زمینه عمق بدهیم. مابقی وقت خود را هم بجای اینکه صرف خواندن کتابهای غیر مرتبط بکنیم، به تفکر و تعمق در مورد مسیر زندگیمان بپردازیم.
مهارتهای زائد:
کسب مهارتهای زائد هم همانند خواندن کتابهای زائد کاری عبث و بیهوده است. امروزه دورههای آموزشی در هر زمینهای که دلمان بخواهد وجود دارند. اما آیا ما باید در همه این دورهها شرکت کنیم؟ برخی افراد با شرکت در دورههای آموزشی عذاب وجدانشان برطرف میشود. فکر میکنند چون به دوره آموزشی میروند پس در حال پیشرفت هستند.
معمولاً از این موضوع غافل هستند که همین دورههای آموزشی زائد ممکن است بلای جانشان باشد. چند سال بعد میبینند تعداد زیادی دوره رفتهاند و مبلغ زیادی هزینه یا به قول خودشان سرمایهگذاری کردهاند اما هیچچیز عایدشان نشده است.
بنابراین بجای اینکه با شرکت در هر دورهای که تبلیغ آن را میبینیم به خودفریبی بپردازیم، بهتر است تعداد این دورهها را کاهش دهیم و بجای آن زمانی را به عزلتنشینی اختصاص دهیم.
موارد زائد بسیاری در زندگی ما هستند ولی ازآنجاییکه خیلی بدیهی هستند و در مورد دوری از آنها صحبتهای زیادی شده است بنابراین به آنها نمیپردازیم اما ذکر آنها خالی از لطف نیست. مثل پرسه زدن بیفایده در شبکههای اجتماعی و پیامرسانها، وب گردی بیهدف، تماشای فیلم و سریالهای بیمحتوا و انجام کارهای غیر کاری در محیط کار.
اگر تا این لحظه از مطالب این مقاله لذت بردهاید به شما پیشنهاد میکنم کتاب من با عنوان رستاخیز برند شخصی را نیز مطالعه کنید.
4 Comments
سلام محمد جان ، مطالبی که در مورد صبر نوشته بودی فوق العاده بود ، چقدر قشنگ مطلب مینویسی اصلا جملاتت کسل کننده و تکراری نیست وآدم از خوندنش واقعا لذت میبره ، مطمعنم روزی یک نویسنده بزرگ خواهی شد ،برات آرزوی موفقیت میکنم .
ممنونم شادی جان
مطالب عالی بودن
کتاب های زیادی خوندم
ولی مطالب شما بسیار ساده قابل فهم و کاربردی بود
ممنونم آقای ندائی فر